جاذبه هاي گردشگري ايران- آرامگاه کوروش بزرگ، مهم ترين اثر مجموعه ي پاسارگاد؛ که در دوره اي به « مشهد مادر مقدس » شهرت داشت، از سال ???? به بعد به عنوان آرامگاه کوروش، شناسايي شد. بناي آرامگاه، ميان باغ هاي سلطنتي قرار داشت و از سنگ هاي عظيم که درازاي بعضي از آنها به هفت متر ميرسد، بنا شده است.
کوروش در 529 پيش از ميلاد در آرامگاه خود در پاسارگاد دفن شد . اسکندر هنگام عبور از ايران ، بر سر مزار کوروش رفت و ديد که دَرِ آرامگاه را باز کرده اموالش را غارت کرده اند. وي برآشفت و عامل آن را که شخصي به نام پوليماک بود، کشت و چون کتيبه ها را که به خط ايراني از قول کوروش بر سنگ حک کرده بودند خواند، دستور داد تا متن يوناني آن را نيز در زير متن ايراني حک کنند .
آريستوبولوس به عنوان شاهد عيني توصيفي از آرامگاه دارد که آريّان رومي آن را نقل کرده است و همين روايت است که باعث تشخيص آرامگاه کوروش شده است . به دليل اهميت درجه اول اين روايت عين آن را مي آوريم : «در پارس ، آرامگاه کوروش در ميان بوستان شاهي واقع بود. در همه جانب اين بنا باغي پُر از درختان گوناگون درست کرده بودند که توسط نهرهايي سيراب مي شد و از انبوه سبزه پُر بود. خود بنا از دو قسمت تشکيل مي شد. قسمت زيرين را با تخته سنگهاي مکعبي تراشيده به صورت (سکّويي ) مکعبي برآورده بودند. بالاي آن اطاقي ساخته شده بود که از سنگ بود و سقفي نيکو داشت و درِ آن چنان کوچک بود که مردي ميانه اندام بسختي مي توانست به درون آن وارد شود. در آن اطاق تابوتي زرين گذارده بودند که کالبد کوروش در آن نهفته شده بود، و کَتي (تختي ، نيم تختي ) کنار تابوت نهاده بودند که پايه هايش از زر ناب بود و روکشي از پارچة بافت بابل داشت و زير آن قاليهايي انداخته بودند، سرخ رنگ . بر فراز اين نيم تخت هم يک پيراهن و ديگر جامه هاي بافت بابل گذاشته بودند. شلوارهاي مادي ] = شلوار چرمين با زيورهاي رنگارنگ و جامه هاي ارغواني رنگ آنجاگذارده بودند (بعضي از آنها به رنگهاي ديگر هم بود) و نيز شمشيرهايي و گوشوارهاي زرين گوهرنشان هم بود ] کونتوس کورتيوس سپري و کماني سکايي را هم افزوده است و استرابو از پياله هاي گرانبهايي که در آنجا ديده بوده اند، ياد مي کند . يک ميز نيز در ميانة اطاق بود. تابوتي که کالبد کوروش را نگه داشته بود، درحد مياني اين نيم تخت جاي داشت . ساختمان کوچکي در نزديکي آرامگاه و در ميانة باغ ساخته بودند. اين ساختمان براي مغاني بود که آرامگاه کوروش را نگهباني مي کردند و اين شغل را از زمان کمبوجيه ، پسر کوروش ، پشت به پشت در خاندان خود نگه مي داشتند. از کيسة شاهي هر روز يک گوسفند به علاوة مقدار معيني آرد و باده به اين موبدان داده مي شد و نيز هر ماه يک اسپ نزدشان مي فرستادند تا براي کوروش قرباني کنند. آرامگاه کتيبه اي داشت با خط فارسي ] = پارسي باستان [ ، که بر روي آن چنين نگاشته شده بود: «اي مرد! من کوروشم ، پسر کمبوجيه ، که شاهنشاهي پارسي را بنيان گذارد و شاه آسيا بود. پس بر اين بناي يادبود من رشک مبر»
آرامگاه از تخته سنگهاي آهکي سفيد مايل به زردي ساخته شده است و دو قسمت دارد: سکّوي سنگي توپُر با شش پله ، و اتاقي با سقف شيب دار بر فراز پلة ششم . مقدار زميني که زير اين بناست ، 156 مترمربع (12*13 متر) است . ارتفاع بناي سنگي آرامگاه 11 متر است . پلة اول 170 سانتيمتر بلندي دارد و پله هاي دوم و سوم هر کدام يک متر، و سه پلة ديگر هر کدام 55 سانتيمتر. پهناي هر پله حدود نيم متر است . اتاق 5ر3 متر طول و 10ر2 متر ارتفاع دارد. در سمت مغرب اين اتاق ، دري سنگي به ابعاد يک متر در 3ر1 متر وجود داشته است .
درون دو تخته سنگ بزرگي که سقف آرامگاه را مي سازد تهي است ، و اين امر برخي را به اين تصور انداخته است که شايد قبر اصلي کوروش و زنش در همين حفرة درون سقف بوده است (سامي ، 1375 ش ، ص 45ـ47؛ نيز رجوع کنيد به فرصت شيرازي ، ص 229). آرامگاه کوروش در ايران تنها يک نمونة تقريباً مشابه دارد و آن «گوردختر» در بُزپَر (بزپار) در صد کيلومتري جنوب غربي کازرون است که از دورة آخر هخامنشي است و احتمالاً آرامگاه کوروش جوان ، پسر داريوش دوم ، بوده است ( رجوع کنيد به شهبازي ، 1350 ش ، ص 92ـ99؛ ايرانيکا ، ذيل r” ¦ “Bozpa ). در دورة اتابکانِ فارس (مظفريان ) پيرامون آرامگاه ، مسجدي ساخته بودند و در ديوار جنوب غربيِ اتاقِ آرامگاه ، محرابي کَنده و آياتي از سورة فتح به خط ثلث نقر کرده بودند .
راه شاهي در دورة هخامنشي از شمال به جلگة مرغاب وارد مي شده و از روي رودخانة پلوار مي گذشته و از کنار آرامگاه به تنگ بلاغي مي رسيده است.